قلمرو اشتباهات شما (باورهای غلط شما)Your Erroneous Zones

قلمرو اشتباهات شما (باورهای غلط شما)

وین دایرِ فقید در تمام طول زندگی خود به دنبال یافتن راه‌حلی معنوی برای درمان اساسی و همیشگی بحران‌های روحی – روانی انسان مدرن بود. سمینار دایر در دانشگاه سنت جان، با موضوع شیوه‌های چیرگی بر افکار منفی، برای اولین بار نام او را بر سر زبان‌ها انداخت. همان زمان بود که بسیاری از دانشجوها ترغیب شدند در کلاس‌های آموزشی وی شرکت کنند.

در همین ایام، وین دایر با یاریِ یک بنگاه انتشاراتی، ایده‌های اصلی خود را در کتابی به نام باورهای غلط شما منتشر ساخت. البته این اثر در روزهای نخست انتشار چندان مورد استقبال واقع نشد و اصطلاحاً خیلی سر و صدا نکرد؛ اما هر چه گذشت به مرور مخاطبین بیشتری یافت؛ به زبان‌های دیگر برگردانده شد و بالاخره، به یکی از محبوب‌ترین کتاب‌های قرن بدل گشت.

وین دایر در کتاب قلمرو اشتباهات شما (باورهای غلط شما) با همان لحن گرم، آشنا، نشاط‌انگیز و اطمینان‌بخش خود، برای شما از شگفتی‌های بی‌بدیلی سخن گفته که در درون خود دارید.

هدف او از یادآوری این شگفتی‌ها، گوشزد کردن این نکته بوده که غلبه بر افکار منفی، دوری از احساسات مخرب و سرکوب اندیشه‌های تیره و تار، اگرچه دشوار، اما مقدور و ممکن است. برای این کار، تنها کافی‌ست که قلمرو اشتباهات خود را بشناسید و با تشخیص تفکرات منفی و تخریب‌گر، علیه سلطه‌ی آن‌ها بر ذهن خود اقدام کنید.

دایر در این کتاب به شما نشان می‌دهد که برای تمام معضلات روحی – روانی، راه‌حلی مشخص وجود دارد؛ اگرچه این واقعیت را تنها کسانی به تجربه درخواهند یافت که به درستیِ آن باور داشته باشند. اگر خواهان به محکِ آزمون گذاشتن ایده‌های دایر هستید، به سخنان او در خلاصه کتاب پیش رو گوش فرا دهید و توصیه‌هایش را در زندگی روزمره‌ی خود به کار گیرید.

در پایان ذکر نکته‌ای دیگر را نیز خالی از فایده نمی‌بینیم: اثر حاضر، چنانکه گفتیم، از مشهورترین کتاب‌های نویسنده به شمار می‌رود. گواه این امر علاوه بر فروش بالای کتاب در سطح جهانی، وجود ترجمه‌های گوناگون از آن در زبان فارسی‌ (با عناوینی چون «باورهای غلط شما» و «قلمرو اشتباهات شما» و «نقاط ضعف شما») است.

قسمتی از کتاب باورهای غلط شما:

 نگاهی به پشت سرتان بیندازید. متوجه خواهید شد که کسی همیشه همراه شماست؛ اگر می خواهید اسم بهتری برایش بگذارید؛ او را فرشته ی مرگ خود بنامید. شما می توانید از این همراه بترسید و یا او را در جهت خدمت به خود به کار گیرید. انتخاب با شماست. مرگ سرنوشت محتوم، و زندگی به طرز نفس گیری کوتاه است؛ حال از خود بپرسید

آیا باید از انجام کارهایی که دوست دارم اجتناب کنم؟

آیا باید آنگونه که دیگران می خواهند زندگی کنم؟

آیا اشیا آن قدر ارزش دارند که همه ی عمرم را به جمع آوری آن ها بگذرانم؟

آیا به تأخیر انداختن خواسته ها، روش درستی برای زندگی کردن است؟

برحسب تصادف پاسخ تان را می توان در چند کلمه خلاصه کرد: زندگی کن…خودت باش…از زندگی لذت ببر…عاشق باش.