کتاب کتابخانه نیمه شب داستان فردی به نام نورا است که در زندگی خود درد و رنجهای زیادی را متحمل شده است، پدر و مادرش فوت کردهاند و برادرش به او توجهی نمیکند، حتی جواب تلفنش را نمیدهد. گربه مورد علاقهاش دیگر زنده نیست، دوست صمیمیاش را نمیتواند ببیند چون مهاجرت کرده است و دیگر شغلی نیز ندارد. نورای ۳۵ ساله احساس درماندگی و بیخاصیت بودن میکند، گویی هیچکس به او علاقهای ندارد و وچود و عدم وجودش با هم فرقی ندارد. به همین خاطر نورا تصمیم میگیرد که به زندگی خود پایان دهد. نورا در این مسیر با رویداد عجیبی مواجه میشود. او به کتابخانهای میرسد که دنیایی بین مرگ و زندگی در آن وجود دارد.
حال این کتابخانه چیست؟ نورا در این کتابخانه این امکان را دارد که داستان زندگیاش را تغییر دهد و مسیر دیگری را طی کند. همه ما به خودمان گفتهایم که به عنوان مثال اگر در ۱۹ سال پیش به سراغ یک کار به خصوصی میرفتیم و تصمیم متفاوتی میگرفتیم مسیر زندگیمان فرق میکرد. این امکان برای نورا فراهم میشود تا بتواند زندگی خود را از اول بسازد. هر کدام از کتابهای این کتابخانه اسرارآمیز چنین خاصیتی را دارند که خواندن یک جمله از آنها نورا را به دنیای خاصی میبرد. نورا در این داستان ب آدمهای مختلفی تبدیل میشود و از خودش میپرسد که در کدام زندگی به راستی خوشبخت است. نورایی که غرق در افسردگی و ناراحتی بود به انسانی سرزنده و شاداب تبدیل میشود.
شخصیت اصلی ین داستان، رفتاری خاص و عجیب دارد که به کودکان شبیه است.همانگونه که میدانید نویسنده این داستان، برای کودکان نیز رمان مینویسد و به نظر میرسد رفتارهای بچگانه نورا دلیلی خاص داشته باشد، نویسنده در این داستان تلاش میکند تا احساسات ناب و بی غل و غش کودکی را در فردی بزرگسال نمایان کند تا ما انسانها درون خود را فراموش نکنیم و بدانیم که یه نورا شباهتهای زیادی داریم.کتاب کتابخانه نیمه شب یک اثر روانشناسی نیست ولی به شما کمک میکند تا نگاه متفاوتی به زندگی پیدا کنید و تلاش کنید تا از آن لذت بیشتری ببرید و شوق به ادامه زندگی را جایگزین میل به نیستی کنید. شما با خواندن این کتاب میآموزید که برای زندگی خودتان هدفی پیدا کنید تا بتوانید زندگیتان را ادامه دهید.
قسمتی از کتابخانه نیمه شب:
دیدگاهها1